[feed
]

 

۱۷ فروردین ۱۳۸۲

 

سركار خانم ميلاني، امروز كه به ديدن “واكنش پنجم”آخرين فيلم شما رفته بوده ام ،از ابتدا تا انتهاي فيلم همينطور لعنت مي كردم كساني را كه با تشويق هايشان باعث شدند شما خيال كنيد يگانه پرچمدار و مدافع حقوق از دست رفته زنان در اين مملكت هستيدو همچنان نفرين مي كردم تمامي عوامل موثر در انقلاب فرهنگي را در اوايل انقلاب، كه باعث وقفه تحصيلي حضرتعالي شدند تا از سر ميز نقشه كشي بلند شويد و هنر مظلوم سينما را با دستياري مسعود خان كيميايي تجربه كنيد تا سالها بعد، فشارها و بلاهايي را كه بر سر خودتان يا اطرافيانتان آمده به بد ترين شكل ممكن در فيلمهايتان جيغ بزنيد.مي دانم كار دفاتر مشاوره تهران مدتي است كساد است،اما شما را به خدا مگر كاكادو و ديگه چه خبر؟چه عيبي داشت كه اين گونه با دستمالي كردن و لوث كردن موضوعات مربوط به زنان،اينگونه به دفاع احمقانه و سطحي نگرانه از طايفه اناث مي پردازيد؟شما كه از ميان كرور كرور مردان بد و زشت‌كرداروبي‌فرهنگ و هيچي‌نفهم اين مرزوبوم،تصادفا يك جواهر مانند آقاي نيك بين نصيبتان شده است كه هم شوهرتان است،هم همكارتان،هم فيلمهايتان را تهيه مي كند و هم اگر هيچ بازيگر بااستعدادي درخيل جوانان جوياي نام پيدا نشد،حاضراست نقش اول فيلمتان را با فداكاري تمام بازي كند.ديگر چه مي خواهيد؟شما كه الان پرستيژ لازم اجتماعي يك فيلمساز فمينيست را داريدو براي اعتقاداتتان چه مي دانم 48 ساعت،سه روز،يك هفته،بازداشت بوده ايد(البته از بد حادثه با هفده،هجده سال تاخير).تقاضا مي كنم دست از فيلم ساختن در مورد ظلم تاريخي‌اي كه نظام اهريمني مرد سالار اين كشور به زنان روا داشته است،برداريد.سلام مخصوص و همچنين مراتب همدردي بنده را خدمت آقاي نيك بين برسانيد. با احترام جلال آريان

جلال آریان؛

...........................................................................................................................