[feed
]

 

۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۲

 

فكر مي‌كنم سه‌شنبه لين بسيار عزيز، امشب در خوابگاه آنقدر سروصداست كه به زور مي‌توانم حواسم را جمع كنم و نمي‌دانم از اين نامه سردرمي‌آوري يا نه.پس اگر كلمه‌اي را غلط نوشتم، لطف كن و ناديده بگير.راستي اين اواخر نصيحتت را گوش كرده و كلي از فرهنگ لغت استفاده كرده‌ام،ولي اگر اين كار استعدادم را نابود كند،تقصير توست.به هر حال همين الان نامه قشنگت به دستم رسيد و تورا از فرق سر تا نوك پا دوست دارم و بي صبرانه منتظر تعطيلات آخر هفته‌ام. خيلي بد شد كه نمي‌تواني مرا به كرافت هاوس ببري،اما واقعا اهميت نمي‌‌دهم كجا بمانم،فقط گرم باشد و سوسك نداشته باشد و گه‌گاه تورا ببينم،منظورم هر دقيقه است! تازگي‌ها ديوانه شده‌‌ام. كشته مرده نامه‌ات هستم،مخصوصا آن قسمت مربوط به اليوت.فكر مي‌كنم ديگر جز سافو هيچ شاعري به دلم نچسبد.اين اواخر ديوانه‌وار اشعار اورا خوانده‌ام.اظهار نظر بي‌ادبانه موقوف،لطفا!اگر بخواهم تخصصم را بگيرم، اگر بتوانم اين ديوانه‌اي را كه به عنوان استاد راهنمايم تعيين كردند راضي كنم،پايان نامه‌ام را راجع به او خواهم نوشت.“-سيتريا!آدونيس حساس و ظريف دارد مي‌ميرد،چه كنيم؟-برسينه بكوبيد،دوشسزگان ،ودامن از هم بدريد.”معركه نيست؟تازه خودش واقعا اين كار را مي‌كند.دوستم داري؟در نامه وحشتناكت يك بار هم نگفتي كه دوستم داري.وقتي خيلي مردانه و مهتاط(غلط املايي؟)رفتار مي‌كني ازت متنفر مي‌شوم.نه اين كه واقعا ازت متنفر شوم،اما مي‌داني منظورم چيست.اين‌جا اين‌قدر سروصداست كه ديگر نمي‌توانم حواسم را جمع كنم.به هر حال دوستت دارم و مي‌خواهم اين نامه زودتر به دستت برسد تا وقت داشته باشي آن را بخواني،البته اگر بتوانم در اين ديوانه‌خانه تمبر پيدا كنم.دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم.ميداني در عرض اين يازده ماه فقط دوبار با تو رقصيده‌ام؟به استثناي آن‌بار در ونگارد كه تو حسابي مست و ملنگ بودي..احتمالا خيلي راحت نخواهم بود.ضمنا جواب اين نامه را نده كه مي‌كشمت.تا شنبه،نازنينم!! با عشق فراوان، فرني مي‌بوسمت پي‌نوشت:بابا عكس‌هايش را از بيمارستان گرفت و همگي خيالمان راحت شد.خوشبختانه غده‌اش بد‌خيم نيست.ديشب تلفني با مادر حرف زدم.به تو هم سلام رساند.بنابراين از بابت آن جمعه شب خيالت راحت باشد.فكر نمي‌كنم اصلا صداي آمدن ما را شنيده باشند. پي نوشت دوم:به نظرم نامه هايم خيلي احمقانه و آبكي‌ست.چرا؟بهت اجازه مي دهم از دليلش سر در بياوري.بيا اين آخر هفته را حسابي خوش بگذرانيم.مي‌خواهم بگويم اگر ممكن است باز سعي نكنيم درباره هر چيزي بحث و جدل كنيم،مخصوصا خودم.دوستت دارم. فرنسيس

جلال آریان؛

...........................................................................................................................