[feed
]

 

۲۰ فروردین ۱۳۸۱

 

..........من سردم است من سردم است و انگار هيچوقت گرم نخواهم شد اي يار!اي يگانه ترين يار“آن شراب مگرچند ساله بود؟“ نگاه كن كه در اينجا زمان چه وزني دارد و ماهيان چگونه گوشت هاي مرا مي جوند. چرا مرا هميشه ته دريا نگاه مي داري؟ من سردم است و از گوشواره هاي صدف بيزارم من سردم است و مي دانم كه از تمامي اوهام سرخ يك شقايق وحشي جز چند قطره خون چيزي به جا نخواهد ماند......... پريشادخت شعرفارسي:فروغ فرخزاد

جلال آریان؛

...........................................................................................................................